معنی شعر به نام خدایی ک جان افرید
به نام خدایی که جان افرید سخن گفتن اندر زبان افرید
به نام خداوندی که جان در بدن انسان قرار داد و به او توانایی سخن گفتن را بخشید.
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که یاریگر همه است گناهان را می بخشد و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس بنی ادم و مرغ مور و مگس
خدایی که همه از جمله فرزندان ادم مورچه و مگس تحت فرمان اوهستند.
به نام خداوندی که جان در بدن انسان قرار داد و به او توانایی سخن گفتن را بخشید.
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که یاریگر همه است گناهان را می بخشد و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس بنی ادم و مرغ مور و مگس
خدایی که همه از جمله فرزندان ادم مورچه و مگس تحت فرمان اوهستند.
به نام خدایی که جان افرید سخن گفتن اندر زبان افرید
به نام خداوندی که جان در بدن انسان قرار داد و به او توانایی سخن گفتن را بخشید.
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که یاریگر همه است گناهان را می بخشد و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس بنی ادم و مرغ مور و مگس
خدایی که همه از جمله فرزندان ادم مورچه و مگس تحت فرمان اوهستند.
یکی را به سر برنهد تاج بخت یکی را به خاک اندر ارد ز تخت
از روی تقدیر یکی را تاج بزرگی بر سرش قرار می دهد و دیگری را از تخت پادشاهی بر کنارش می کند.
گلستان کند اتشی بر خلیل گروهی بر اتش برد ز اب نیل
اگر بخواهد میتواند اتش را ب گلستان تبدیل کند(اشاره به داستان حضرت ابراهیم)و گروهی را می تواند
از رودخانه نیل به قعر جهنم بفرستد.(اشاره به داستان حضرت موسی)
به درگاه لطف و بزرگیش بر بزرگان نهاده بزرگی به سر
درگاه لطف و بزرگی خداوند انقدر وسیع است ک بزرگان و پادشاهان نیز سر تعظیم فرو می اورند.
جهان متفق بر الهیتش فرو مانده از کنه ماهیتش
همه ی جهانیان با هم یک نظر اند و بر لطف و بزگی خداوند شک ندارند.و همه از درک ذات و بزرگی
خداوند بزرگ عاجزند.
بشر ماورای جلالش نیافت بصر منتهای جمالش نیافت
انسان ها ان سوی بزرگی خداوند را پیدا نکرده اند.زیبایی او انقدر خیره کننده است که ما نمیتوانیم
با چشمهایمان ان را ببینیم.
تامل در ایینه دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی
اگر قلبا به خودت فکر کنی و خودت را خوبی بشناسی و در ویژگی های خود بیندیشی کم کم
میتوانی وجودت را با صفا کنی.....چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است.
محال است ای سعدی ک راه صفا توان رفت جز در پی مصطفی
ای سعدی غیر ممکن است که بتوانی راه صفا را پیدا کنی مگر این که پیرو پیامبر (ص) باشی.
به نام خداوندی که جان در بدن انسان قرار داد و به او توانایی سخن گفتن را بخشید.
خداوند بخشنده دستگیر کریم خطا بخش پوزش پذیر
خدایی که یاریگر همه است گناهان را می بخشد و توبه پذیر است.
پرستار امرش همه چیز و کس بنی ادم و مرغ مور و مگس
خدایی که همه از جمله فرزندان ادم مورچه و مگس تحت فرمان اوهستند.
یکی را به سر برنهد تاج بخت یکی را به خاک اندر ارد ز تخت
از روی تقدیر یکی را تاج بزرگی بر سرش قرار می دهد و دیگری را از تخت پادشاهی بر کنارش می کند.
گلستان کند اتشی بر خلیل گروهی بر اتش برد ز اب نیل
اگر بخواهد میتواند اتش را ب گلستان تبدیل کند(اشاره به داستان حضرت ابراهیم)و گروهی را می تواند
از رودخانه نیل به قعر جهنم بفرستد.(اشاره به داستان حضرت موسی)
به درگاه لطف و بزرگیش بر بزرگان نهاده بزرگی به سر
درگاه لطف و بزرگی خداوند انقدر وسیع است ک بزرگان و پادشاهان نیز سر تعظیم فرو می اورند.
جهان متفق بر الهیتش فرو مانده از کنه ماهیتش
همه ی جهانیان با هم یک نظر اند و بر لطف و بزگی خداوند شک ندارند.و همه از درک ذات و بزرگی
خداوند بزرگ عاجزند.
بشر ماورای جلالش نیافت بصر منتهای جمالش نیافت
انسان ها ان سوی بزرگی خداوند را پیدا نکرده اند.زیبایی او انقدر خیره کننده است که ما نمیتوانیم
با چشمهایمان ان را ببینیم.
تامل در ایینه دل کنی صفایی به تدریج حاصل کنی
اگر قلبا به خودت فکر کنی و خودت را خوبی بشناسی و در ویژگی های خود بیندیشی کم کم
میتوانی وجودت را با صفا کنی.....چون خودشناسی مقدمه ی خداشناسی است.
محال است ای سعدی ک راه صفا توان رفت جز در پی مصطفی
ای سعدی غیر ممکن است که بتوانی راه صفا را پیدا کنی مگر این که پیرو پیامبر (ص) باشی.
[ بازدید : 70992 ] [ امتیاز : 4 ] [ نظر شما : ]